کتاب کیمیاگر اثر پائلو کوئیلو انتشارات نگین ایران (کاغد خارجی )
نقد و بررسی کتاب کیمیاگر
زندگی در دنیای مدرن اگرچه مزایای خودش را دارد؛ اما باعث فاصلهگرفتن آدمی از ذات خودش هم شده است و همین موضوع باعث شده بسیاری از افراد در طول زندگیشان دائماً احساس سرگردانی دارند. این سرگردانی زمانی به پایان خواهد رسید که هرکسی معنای زندگی خود را پیدا کند، چیزی که پائولو کوئلیو در کتاب کیمیاگر آن را «مأموریت شخصی» نامیده است. کیمیاگر را بخوانید و دوباره به معنای زندگی بیندیشید. رمان کیمیاگر یکی از مشهورترین داستان و رمانهای جهان است. این داستان اولینبار سال ۱۹۸۸ منتشر شد و توانست نگاههای زیادی را به خودش جلب کند.
کیمیاگر پائولو کوئلیو به بیش از ۵۰ زبان ترجمه شده و از شرق تا غرب جهان افراد زیادی آن را خواندهاند و دوباره به معنای زندگی اندیشیدهاند. فروش بیش از ۵۰ میلیون نسخه از این کتاب در نقاط مختلف دنیا نشاندهندهی این است که وقتی نویسنده پائولو کوئلیو باشد، خواننده نخواهد توانست از کتاب دل بکند و آن را به دیگری توصیه نکند.
کیمیاگر در ایران نیز کتاب بسیار مشهوری است و چندین ترجمهی مختلف از آن وجود دارد که از میان آنها میتوان به ترجمهی فرزانه فرزاد اشاره کرد. نشر دنیای نو این ترجمه را منتشر کرده و نسخهی الکترونیک آن هم در فیدیبو موجود است. میتوانید کتاب الکترونیکی کیمیاگر را در همین صفحه خریداری کرده و روی اپلیکیشن کتابخوان فیدیبو مطالعه کنید.
کیمیاگر (به پرتغالی: O Alquimista) رمانی از نویسنده برزیلی پائولو کوئیلو است که برای اولین بار در سال 1988 منتشر شده است. این کتاب برای اولینبار به زبان پرتغالی منتشر شده است. کیمیاگر را میتوان رمانی تمثیلی و سبملیک دانست.
داستان کیمیاگر داستان یک چوپان جوان اندلسی به نام سانتیاگو در حالی که در کلیسایی ویران است، خواب گنج می بیند. او با یک فالگیر کولی در مورد معنای خواب تکراریاش مشورت میکند. زن خواب او را اینگونه تعبیر میکند که او گنجی در اهرام مصر پیدا خواهد کرد.
چوپان قصه ما راهی سفری دور و دراز برای پیدا کردن این گنج میشود و در راهش با آدمهای مختلفی روبرو میشود. در طول راه، او با مردی انگلیسی آشنا میشود که به دنبال یک کیمیاگر آمده است و با همراه جدیدش به سفر خود ادامه میدهد. هنگامی که آنها به واحهای می رسند، سانتیاگو با دختری عرب به نام فاطمه آشنا شده و عاشق او میشود و به او پیشنهاد ازدواج میدهد. او قول میدهد که پس از اتمام سفر با او ازدواج کند.
ادر ادامه مسیرش با یک کیمیاگر دانا روبرو میشود که به او میآموزد که خود واقعیاش را درک کند. آنها با هم، سفری خطرناک را در قلمرو قبایل متخاصم آغاز میکنند، جایی که سانتیاگو مجبور میشود قبل از اینکه به او اجازه ادامه راه بدهد، یگانگی خود را با «روح جهان» با تبدیل کردن خود به طوفان گرد و غبار نشان دهد.
هنگامی که او به اهرام میرسد و شروع به حفاری میکند، توسط دزدان مورد سرقت قرار میگیرد و از او می پرسند که برای چه چیزی حفاری میکند. او پاسخ میدهد به خاطر خوابی که مدتها میدیده به جستوجوی این گنج مدفون آمده است. دزدان او را تمسخر کرده و وجود گنج در آنجا را منکر میشوند. سانتیاگو در مواجهه با چنین واقعیتی است که پی به گنج اصلی میبرد.
کتاب کیمیاگر درباره چه موضوعی صحبت میکند؟
کتاب کیمیاگر از زبان سوم شخص نوشتهشده و داستان چوپان جوانی است که پائولو کوئلیو از روی شخصیت اول داستان پیرمرد و دریای همینگوی او را سانتیاگو نامیده است. سانتیاگوی داستان کوئلیو که به گفتهی نویسنده تجسمی از خود اوست جوان درسخواندهای است که خانوادهاش آرزوی کشیش شدنش را داشتند؛ اما او با رؤیای گشتن دنیا چوپانی را برای خودش انتخاب کرد. داستان اما جایی آغاز میشود که سانتیاگو رؤیای عجیبی میبیند، رؤیایی که در آن کودکی او را به سمت اهرام مصر میبرد و از گنجی مدفون با او سخن میگوید، این رؤیا تکرار میشود و پیرزنی کولی هم آن را تأیید میکند. کار بهجایی میرسد که سانتیاگو گوسفندانش را میفروشد و رهسپار پیداکردن گنج میشود. سفر او سفری عجیب و پرماجرا در دل صحراست. سفری که باعث آشنایی او با افراد مختلفی میشود که هرکدام در سرنوشت خود گیر افتادهاند.
هدف اصلی کتاب کیمیاگر چیست؟
آنچه کتاب کیمیاگر به آن پرداخته، پیداکردن مأموریت و هدف شخصی در زندگی و گام برداشتن در مسیر آن است. از نظر کوئیلو خارجشدن از منطقه امن و تصمیم برای تغییر و پیدا کردن هدف زندگی مهمترین مأموریت هر کس در این جهان است. در این کتاب ما با نمادهای زیادی روبهرو هستیم. از نمادهای کیمیاگر میتوان به صحرا، گوسفندان و خود کیمیاگری اشاره کرد.
آنچه از روح جهان در درون هر فرد نهفته است نیازمند بازشناسی است. هدف اصلی کیمیاگر شناسایی روحِ خویشتن و پرداختن به مهمترین مأموریت شخصی هر کس در زندگی است.
درباره پائولو کوئلیو، مردی با داستانهای اثرگذار
پائولو کوئلیو مردی با روحی سرکش است. مردی که هیچوقت آرام نگرفته و همواره به دنبال جواب سؤالاتش بوده است. او متولد ۲۴ آگوست ۱۹۴۷ در ريودوژانیرو است. او از کودکی سرکش و عجیب بود و شرایط بهگونهای پیشرفت که پدر و مادرش در ۱۷ سالگی تصمیم گرفتند او را در یک بیمارستان روانی بستری کنند؛ اما این موضوع هم نتوانست روح سرکش پائولو را به بند بکشد. سه سال بعد پائولو از بیمارستان روانی رفت و به سبک هیپیها شروع به گشتن دور دنیا کرد. مدتی بعد تمام اینها هم برایش خستهکننده شد و به پیشنهاد پدر و مادرش تحصیل در رشتهی حقوق را شروع کرد و تلاش کرد زندگی آرام و با ثباتی داشته باشد؛ اما او آتش زیر خاکستر بود و سرانجام دوباره همه چیز را رها کرد تا به دنبال خودش بگردد. پائولو کوئلیو در همین سالها نوشتن را به شکل جدی آغاز کرد تا به کمک آن روحش را آرام کند.
او اولین داستانش به نام آرشیوهای جهنم را در ۱۹۸۲ منتشر کرد. در سال ۱۹۸۸ بود که کیمیاگر به زبان پرتقالی و در تعداد محدود منتشر شد. ترجمه و انتشار این کتاب به زبان انگلیسی در سال ۱۹۹۴ ناگهان کوئلیو را به یک نویسندهی قدرتمند در دنیای ادبیات تبدیل کرد و نامش در تمام جهان پیچید. از آن زمان به بعد این نویسنده کتابهای متعددی منتشر کرد که بسیاری از آنها با استقبال بسیار خوبی مواجه شدند؛ اما هیچکدام نتوانستند با کیمیاگر رقابت کنند:
- شیطان و دوشیزه پریم
- ورونیکا تصمیم میگیرد بمیرد
- سلحشور نور
- جاسوس
کیمیاگر مناسب چه کسانی است؟
کیمیاگر جواب بسیاری از سؤالهاست. برای ما که در شرق بزرگشدهایم و عرفان شرقی برایمان آشناست شاید فضای داستان کوئلیو کاملاً آشنا باشد؛ اما بااینحال بازهم او چیزهایی برای ارائه دارد. او روایتکردن را بلد است و کیمیاگر را بهگونهای نوشته که کمکم میتوانید آن را سفری شخصی برای خودتان تصور کنید و همراه سانتیاگو شوید. میتوانید رنجهایش را بشناسید، عشقش را لمس کنید و در تصمیمهای سختی که میگیرد همراه او تردید داشته باشید. درست زمانی که آخرین سطر کتاب را بخوانید سفر خودتان آغاز خواهد شد و باید به سؤال خودتان پاسخ دهید؛ مأموریت شخصی من چیست؟ گنج من کجا مدفونشده است؟ من کجای زندگی ایستادهام؟ آیا رؤیایم را رها کردهام و سرگردان شدهام یا میدانم کجا هستم. اگر دنبال یافتن پاسخ مهمترین سؤالات زندگیتان هستید، کیمیاگر بهترین راهنمای شماست.
در بخشی از کتاب کیمیاگر اثر پائولو کوئلیو میخوانیم
آخرین شب را در صحرا با ترس و نگرانی گذرانده بودند؛ اما در اینجا از جنگ و ستیز اثری نمیدیدند و ساربان به سانتیاگو گفته بود که واحهی فیوم منطقهی بیطرفی است. بیشتر جمعیت اینجا زن و بچهاند. هرچند که در اطراف این واحه قبیلههای بیشماری با همدیگر درگیر شده بودند؛ اما هیچکدام کاری به واحهی فیوم نداشتند و به این جهت در چنین اوضاع و احوالی فیوم پناهگاه امنی بود.
رئیس کاروان مسافران را دور خود جمع کرد و به آنها گفت که باید در اینجا که پناهگاه امنی است بمانند و تا وقتیکه جنگ قبیلههای اطراف تمام نشود، کاروان ناچار به راه نخواهد افتاد تا آنها را به مصر و اهرام سهگانه برساند و به آنها اطمینان داد که ساکنان واحه به سنت و رسم مهماننوازی وفادارند و از آنها بهخوبی پذیرایی خواهند کرد … در ضمن به کاروانیان و حتی نگهبانان مسلح دستور داد که اسلحهی خود را به کسانی که سرکردگان واحه معین کردهاند، تحویل بدهند. چون قاعدهی زمان جنگ حکم میکند که ساکنان این واحه افراد مسلح را به اینجا راه ندهند.
-
نویسنده
پائولو کوئیلو
-
مترجم
شیوا جبل عاملی
-
ناشر
انتشارات نگین ایران
-
قطع
رقعی